گاهی
نیاز داری
به دور از دنیایِ دیگران
در دنیایِ خودت
قدم بزنی
در قلمروِ خیالـ.ت
در امتدادِ
جاده یِ خاطرات
گاهی تند بروی و گهی آهسته ...
و بی مقصد. . .
وآنقدر بروی
تا برسی
به نقطه یِ مقصد
. . . خـــ د ا . . .
صدبار مامانـ.ت بهت گف
اینق شلخته نباش
حواستو اینق اینور اونور پرت نکن
آروم بذارش یه جا..
یه جا مثِ یه دخترِ خانوم و مرتب
آویزونش کن(!!)
اما
گوش نکردی.....
حالا بکش!!
.
.
.
..:(....
________
عاقبت
بغضِ آسمان
هم
شکست!
ولی چرا اینقـــدر دیــر ...؟
یک لیوان آب لطفا...!
برای فرو بردنِ
بغضِ گیرکرده در گلویـ.م
میخواهم ...
گاهی
اینقدر از
خودت و دنیای درونـ.ت
خسته میشوی که
دیگر نمیخواهی
ببینی خودت را ...
بشنوی حرفهایـ.ت را...
حتی سکوتـ.ت را..!
دوست داری بروی و
جایی خودت را گــُ م کنی ...
جایی که دیگر
خودت هم خودت را نشناسی!!
پ.ن: حالـ.م توصیفی نیست . . .
ممنون از اینکه برای دلـ.م أمّن یُجیب میخونین!
تــ ســ بـــ یـــ ح .ـش
مثِ همیشه
همگام با نفس هایِ خسته اش
دانه دانه
در دستانـ.ش می لغزد ...
امّـا....
نـ مـ یـ د ا نـ .م
علتِ لغزشِ نگاهـ.ش
بر نگاهـ.م را...!
عطشِ عشقِ ماهیِ تنها
در کنجی از
تُنگی تَنگ
با آبی که
ثانیه های خسته ی عمرش را
در آن می گذراند
اغنا می شود
آیا؟
ای تیک تیکِ ساعت .. .
چه میخواهی
از جانِ خسته ام؟
چــــــرا
میخواهی
صدای تکرارِ لحظه ها را
به گوشم
برسانی؟
دنیایــــــ.م
در
چشمــانی
خلاصه میشود
که
تـــــــــــــــ.و
روبرویش ایستاده باشی .. .
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
مـ.ن
همان آدم برفی ای
هستم که
دیروز
به دستِ تو
ساخته شدم ...
پس امــروز
گلایه نکن
از قلبِ یخیِ درونم . ..