يه استاد داشتيم ... مي گفت کي اين حرفا رو جا انداخته بين مردم که آقا بايد دعوت کنه تا ما بريم زيارت؟! ميگفت ديروز از يکي پرسيدم فلاني چرا نميري حرم زيارت ؟ گفت آقا نطلبيده ! خيلي ناراحت شدم.
استاد مي گفت چرا بيخود اين حرف رو بين مردم جا انداختيد ؟! چرا بي لياقتي خودمون رو ميذاريم پاي آقا ؟! آقا اگر هم بخواد دعوت کنه که نمياد من و تو رو دعوت کنه ما بايد خودمون معرفت داشته باشيم و هر طوري شده راه زيارت رو براي خودمون باز کنيم! طرف همسايه آقاست اونوقت سالي يه بار ميره زيارت و ميگه آقا بايد بطلبه که برم! الان يعني ما قراره ناز کنيم و آقا ناز بکشه نعوذبالله؟!
...
اينا حرفاي استادم بود ... به نظرم حرفاش درسته ...خودمون رو گرم کاراي دنيايي مي کنيم و واسه خودمون هزار و يک مشغله مي سازيم بعد ميگيم نميشه آقا نمي طلبه ...
فکر مي کنم حرفش حقيقته
مگه در زمان حياتشون ، آقا نامه ميفرستاده که مريد و شيعه ش بياد به ديدنش ؟ اون کسي که معرفت داشته کار و زندگيش رو رها مي کرده و از يه کشور ديگه اونم با امکانات حمل و نقل اون زمان مي کوبيده ميومده که برسه خدمت آقا که چقدر از اين مريدها توي مسير هلاک ميشن و در اين دنيا به يار نمي رسيدن! مگه آقا واسه تک تک اونا نامه ميفرستاد؟! (مگر براي يک سري افراد خاص و در شرايط خاص، در تاريخ کجا ديديم همچين چيزي نوشته باشن؟)
خلاصه اينکه با امکانات اين زمان ما اين حرفا رو مي زنيم ... که از بي لياقتي و بي معرفتي خودمون هست و بس...
اشتباه برداشت نشه ... خودم رو ميگم ... منم بي معرفت بودم و بي لياقت ...
انشاءالله شما هم به زودي بتونيد شرايطي رو محيا کنيم و به زيارت يار مشرف بشيد
به اميد اينکه آقا از ما خشنود باشه