سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از فــــرش تا عـــــــــرش

دست به قلم نمیرود...

انگار دیگر نمیخواهد کاغذ را با دردهایش شریک کند

میترسد. . .

میترسد کاغذ تاب نیاورد

بعد از شنیدن این همه د ر د...

آهسته میگوید...

آهسته تر میگوید حرف هایش را...

نمیخواهد کاغذ بشنود د ر د هایش را...

د ل ت ن گ ی هایش را...

دست به قلم نمیرود. . .

قلم دوس دارد بنویسد..

حدِاقل از دلتنگی هایش. . .

اما دست نمیگذارد...

دست به قلم نمیرود!

انگار دست نشانی اش را گم کرده

بجای اینکه به قلم برود

تا بنویسد

رو دلم گذاشته شده

و همش

دلِ خونی ام را به رخم میکشد...

نمیدانم چرا دست به قلم نمیرود. . .

؟!

 

پ.ن: دست به قلم نمیرود........ !!!

 


خط خطــی شده در سه شنبه 91/1/15ساعت 9:23 عصر به قلمِ فاطمــه یــــادگـاری ( ) |