سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از فــــرش تا عـــــــــرش

   

سیدی داشتیم که کارش فقط خیس کردن بچه ها بود. یک بار یه گوشه ای گیرش آوردم و گفتم:« سید جان، آخه یه خرده مراعات کن.» گفت:« می دونی چیه؟ اصلا من همه عشقم اینه که اگه شهید شدم و رفتم بهشت، حضرت علی(ع) رو بگیرم و بندازمش توی حوض کوثر!» لبی گزیدم و با اخم گفتم:« خجالت بکش! این چه حرفیه میزنی؟!» گفت:« چی کار داری؟ اینا مسائل خانوادگیه! تو دخالت نکن!» :دی

«خاطراتی از محمد احمدیان»


خط خطــی شده در جمعه 90/4/17ساعت 10:45 عصر به قلمِ فاطمــه یــــادگـاری ( ) |